معنی گدایی کردن

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

گدایی کردن

(مصدر) دریوزه کردن کدیه کردن سوال کردن: گر گدایی کنی از درگه او کن باری که گدایان درش را سرسلطانی نیست. (سعدی)


گدایی

عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه: طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد. (جامی) یا به گدایی افتادن. گدا شدن تهیدست گردیدن: بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند.

لغت نامه دهخدا

گدایی کردن

گدایی کردن. [گ َ / گ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) تکدی کردن. دریوزه کردن. سؤال کردن. صدقه خواستن. تکدی:
پادشاهیت میسر نشود بر سر خلق
تا بشب بر در معبود گدائی نکنی.
سعدی.
وگر جور در پادشائی کنی
پس از پادشاهی گدائی کنی.
سعدی.
سعدی شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسی گدائی میکند.
سعدی.
گر گدائی کنی از درگه او کن باری
که گدایان درش را سر سلطانی نیست.
سعدی.
شب بر در حق گدائی کند. (مجالس سعدی). رجوع به گدائی شود.
- امثال:
صد سال است گدائی میکند هنوز شب جمعه را نمیداند.


گدایی

گدایی. [گ َ / گ ِ] (حامص) عمل گدا. کار گدا. دریوزه. (آنندراج). ساسانیه. (دهار). کدیه. گدیه. بینوایی. تنگدستی. افلاس. درویشی. سؤال بکف. شحاذت. مسکنت. فقر. بی چیزی. سؤال آنکه عصا در دست گرفته گدائی کند و از مردمان سؤال نماید. هبنقع. (منتهی الارب):
کس کرد و به کدیه عددی خواست ز گیلان
هرگز به جهان میر که دیده ست و گدائی.
منوچهری.
زیرا که ز خلق خواستن چیز
شاهی نبود بود گدایی.
ناصرخسرو.
از غایت بی ننگی و از حرص گدائی
استادترازوی [از جوهری] همه این یافه درایان.
سوزنی.
بدین دقیقه که راندم گمان کدیه مبر
به بنده گرچه گدائی شریعت شعر است.
انوری.
در گدائی طالب جودی که نیست
بر دکانها طالب سودی که نیست.
مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 585).
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدائی.
سعدی (طیبات).
بر بخل خداوندان نعمت وقوف نیافته ای الا بعلت گدائی. (گلستان).
چو گیتی ندارد وفا با کسی
گدائی به از پادشاهی بسی.
امیرخسرو.
به مستی دم پادشاهی زنم
دم خسروی در گدائی زنم.
حافظ.
گدائی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه ٔ این در به آفتاب رود؟
حافظ.
زاد راه حرم وصل نداریم مگر
به گدائی ز در میکده زادی طلبیم.
حافظ.
گرچه بی سامان نماید کار ما سهلش مبین
کاندرین کشور گدائی رشک سلطانی بود.
حافظ.
طمع از خلق گدائی باشد
گر همه حاتم طائی باشد.
جامی.
تو فرستی بچارسوی حشر
که گدائی کنند بهر تو زر.
مکتبی.
- امثال:
آخر ملائی اول گدائی است.
افاده اش به نواب میماند، گدائیش بعباس دوس.
گدائی اگر ننگ ندارد برکتی هم ندارد.
گدائی در دو عالم روسیاهی است.
گدائی شریعت شعر است.
گدائی کار بی مایه است.
گدائی کن محتاج خلق خدا نشوی.
یک عمر گدائی کرده هنوز شب جمعه را نمیداند.

حل جدول

گدایی کردن

تکدی

کدیه

تکدی، دریوزگی

فارسی به عربی

تعبیر خواب

گدایی کردن

اگر دید از مردم چیزی میخواست و نمی دادند، دلیل که کارهای وی بسته شود. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

گدا در خوابهای ما انسانی است بزرگ منش و خیر و نیکو کار که بدو ن آشنائی قبلی به ما محبت می کند و خیر و خوبی می رساند. اگر ببینید خودتان گدا شده اید خوب است و خواب شما می گوید نیکی می کنید. اگر در خواب ببینید که گدا شده اید و از مردم کمک می خواهید خواب شما می گوید به دیگران محبت و کمک می کنید و کسی از این نیکی و خوبی آگاه نمی شود. اگر دیدید به صدای بلند گدائی می کنید و کمک می خواهید از این ناراحت هستید که چرا دیگران به خوبی و صداقت شما توجه ندارند و قدر آن را نمی دانند و سپاسگزاری نمی کنند. - منوچهر مطیعی تهرانی

گدا: شکست و مشکلات
چیز به گدا دادن: برای کارهای خوبتان از شما تمجید خواهد شد
گدا بودن: هدیه خواهید گرفت - لوک اویتنهاو

دیدن گدائی بر چهار وجه است. اول: خیر و برکت. دوم: منفعت.سوم: معیشت. چهارم: عز وجاه. - امام جعفر صادق علیه السلام

اگر در خواب دید گدائی می کرد و مردم او را چیزی می دادند، دلیل خیر وبرکت است. - محمد بن سیرین

فرهنگ عمید

گدایی

کار و پیشۀ گدا: طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴: ۶۶۵)،

فرهنگ معین

گدایی

عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی، کار گدا. [خوانش: (گَ یا گِ) (اِ.)]

معادل ابجد

گدایی کردن

319

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری